سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت عباس با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : حاج علی انسانی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
قالب شعر : غزل

دراین غوغای بی آبی که خشکیده همه گل ها          به اَمر تو شدم سقّا، منم عبد و تویی مولا
علمدارم چه غم دارم، که از دستم علم افتد          مباد از دفـتر عشقت، به نام من قلم افتد


خدای کعبه جز رویت، نداده قبله ای یادم           نماز آخرم بود، و به سر بر سجده افتادم
ببین از بادۀ عشقت، به میدان مستی افتاده          مگر دامان تو گیرد،به راهت دستی افتاده
امیر لشگرت بی دست، میان لشگری مانده          بیا بنگر ز پروانه، فقط خاکستری مانده
به تو شرط وفاداری اگر بر جا نیاوردم          کمک کن تاکه برخیزم، به دورمادرت گردم
ببین احسان یک بانو، سرم بگرفته بر زانو          
به چشمِ پر زخون دیدم گرفته دست برپهلو
گل اُمُّ البنین عباس، به دریا تشنه لب پا زد          به دریا پا نهاد اما، لبش آتش به دریا زد

نقد و بررسی

بهتر است بیت زیر به دلیل تحریفی بودن حذف شود زیرا قصۀ تیر به چشم حضرت عباس خوردن در هیچ کتاب معتبری نیامده است و مستند و صحیح نیست، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



ببین احسان یک بانو، سرم بگرفته بر زانو          به چشمِ پرزخون دیدم گرفته دست برپهلو